جمعی از شاعران کشورمان از غزل معروف فیض کاشانی با مطلع «بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم باشیم» استقبال کردند.
«محمدعلی یوسفی» شاعر شیرازی غزلی به استقبال از غزل فیض کاشانی سروده است که در ادامه میخوانیم:
بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسودهٔ بیمار هم باشیم
به نامحرم نگویم از غم دل در شب هجران
بیا تا ما یگانه مَحرم اسرار هم باشیم
نه تنها امشب و فردا شب و فردا و پس فردا
بیا ما تا ابد تب دار هم دلدار هم باشیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
بیا در جبهه هم، یاور و انصار هم باشیم
اگر حتی کسی در کار ما بر پا کند فتنه
به هر قیمت بیا تا یاور هم یار هم باشیم
در این عهدی که سرقت میشود شعر و شعور و دل
بیا تا حافظ عقل و دل و اشعار هم باشیم
بیا تا در هجوم سایههای شوم نادانی
من و تو پرتوی از دانش پربار هم باشیم
«قاسم صرافان» از شاعران مدعو در این محفل غزل زیر را که با تضمین بیت فیض کاشانی همراه است برای حاضران قرائت کرد:
بیا آیینه هم، غرق در دیدار هم باشیم
چراغ روشن هم، دیده بیدار هم باشیم
بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم
در این سرما بیا تا شعلهای سرکش بیافروزیم
طریق عشق را از حال پروانه بیاموزیم
شب آید شمع هم گردیم و بهر یکدگر سوزیم
شود چون روز، دست و پای هم، در کار هم باشیم
بخوانیم اسم هم را، نیمه شبها در دعای هم
بریزیم اشکهای غصه هم را به پای هم
دوای هم، شفای هم، برای هم، فدای هم
دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم
بیا فرهاد شو، این بیستون ظلم و این تیشه
به دست ما، درآید بوته بیداد از ریشه
به هم یکتن شویم و یک دل و یک رنگ و یک پیشه
سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
نظر بر دیگران با کبر، وای از این مسلمانی
شب تاریک و بیم موج، در این قرن طوفانی
به جمعیت پناه آریم از باد پریشانی
اگر غفلت کند آهنگ ما هشیار هم باشیم
بیا ساقی بزن فالی که امشب را غزل نوشیم
شبیه شعر نابی از میان جان هم جوشیم
جمال یکدیگر گردیم و عیب یکدیگر پوشیم
قبا و جُبه و پیراهن و دستار هم باشیم
بچرخ و نظمهای پرتکلف را بزن بر هم
بیفشان زلف را امشب، به دور از چشم نامحرم
نمیبینم به جز تو، همدمیای (فیض) در عالم
بیا دمساز هم، گنجینه اسرار هم باشیم
و در نهایت در یک پویش ادبی بیش از ۵۰ تک بیت به استقبال از این بیت توسط شاعران مطرح و اعضای محفل ادبی فیض سروده شد که در ادامه گزیدهای از این ابیات را در غزلی به صورت همسرایی شاعرانه میخوانیم:
بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم
بیا تا گرم سر مستی درین خمخانه هستی
شراب شعلهجوش ساغر سرشار هم باشیم
بیا آیینه در آیینه با چشمان تو در تو
هزاران بار دیگر لایق دیدار هم باشیم
بیا تا قلبمان را پر کنیم از عشق یکدیگر
میان این همه دلمردگی دلدار هم باشیم
نظام آفرینش جلوه با اعجاز خواهد کرد
اگر ما هم کتاب مخزن الاسرار هم باشیم
جهان جای قشنگی میشود قطعا به شرطی که
زمان مشکلات و دردها غمخوار هم باشیم
بیا تا جان بگیرد این قلم در دست شاعرها
من و تو ساغر و پیمانه خمّار هم باشیم
زمان دق میکند وقتی جدایی قصه میگوید
بیا در این جداییها پی دیدار هم باشیم
دوای درد بی پایان ما جز خندههایت نیست
خوشا همواره درگیر غم بسیار هم باشیم
به نامحرم نگویم از غم دل در شب هجران
بیا تا ما یگانه محرم اسرار هم باشیم
قسم خوردیم عمری عاشقانه یار هم باشیم
نه اینکه مثل دشمن در پی انکار هم باشیم
ز دوری و جدایی هیچ کس خیری ندیدای جان
بیا در این جداییها همیشه یار هم باشیم
خدایا کاش بارانی ببارد بر تن کوچه
که ما هم زیر چتر کهنه گلدار هم باشیم
بیا وقتی تمام پلکها روی هم افتادند
من و تو چشمهای تا ابد بیدار هم باش
نگو کالای عاشق پیشگی از رونق افتاده
بیا در این کسادی رونق بازار هم باشیم
بیا در صحن گوهرشاد روکن انعکاست را
در این آیینه کاریها بیا تکرار هم باشیم
اگر تقدیرمان باشد به درد عشق خو کردن
بیا تبدار هم،تبدار هم، تبدار هم باشیم
شاعرانی از جمله بهار صدرزاده، سمانه رحیمی، مهسا ایمانی زاده، حسین صیامی، نصیبا مرادی، فرشته شفقت، مصطفی کارگر، وحیده افضلی، مرتضی دهقان آزاد، شکیبا غفاریان، مرضیه فرمانی، حسین ثلاثی و فرناز میرزایی در این پویش ادبی شرکت کردهاند و با سرایش ابیات ناب نام و یاد این شاعر گرانقدر را گرامیداشتند.
استقبال در ادبیات به سرودن یک شعر بر وزن و قالب یک شعر (معمولاً معروف) دیگر گفته میشود و بدین وسیله آن بیت معروف مورد تمجید شاعران قرار میگیرد.